پنجشنبه ۱۲ تیر ۹۹
این کاری بود که خودم کردم...
این همون فکری بود که خودم کردم...
کی بود که کمکم کنه؟!...کی بودکه بگه نرو پشیمون میشی؟!...
خودم بودم...تنها نبودم اما تنها بودم با خودم ....
مقصر منم...چشمام جون نداشت...فکرم خابیده بود...
بدنم فلج شده بود... قفل بود... کلیدم بود...ولی من...من نبودم... این جمله هی تکرار میشد:«گذشته ها گذشته چیزی که مهمه آیندس»، « گذشته ها گذشته چیزی که مهمه....»
اما نمیشد کاریش کرد یه روح فلج شده رو میشه درمان کرد؟!
دکتر : یه جسم فلج شده رو نمیشه درمان کرد.ولی تغییر یه کلیدی برای قفل روح تو....